عمارت مسعودیه که متشکل از چندین بنا و حیاطهای مختلف است، در روزگار خودش شاهد رویدادهای تاریخی مهمی بوده و سرد و گرم بسیاری را چشیده است تا امروز به آرامی بین جاهای دیدنی تهران بنشیند. در بازدید از این عمارت زیبا باید سر به هوا باشید تا چیزی را از قلم نیاندازید. با مجله دلتا همراه باشید تا یک دور کوتاه در این عمارت مسعودیه تهران بزنیم.
در میان شلوغیهای محله بهارستان، به محض اینکه پایتان را داخل محوطه عمارت مسعودیه بگذارید، دیگر خبری از سروصدای بیرون نیست. سکوتی دلچسب در میان عمارتی زیبا از شما پذیرایی میکند.
به محض اینکه از محوطه ورودی عبور کنید ماجراجویی اصلی شروع میشود.
در هر حیاط یک حوض و بنایی با گچبریها و ستونهای زیبا و پنجرههای چوبی به چشم میخورد. بالای بعضی از سردرها، کتیبههای خطی میبینید که خواندن آنها میتواند تجربه بازدید از این عمارت را برایتان شیرینتر کند. کاشیهای پرنقش و نگار شاید تا ساعتها نگذارنند دل از آنجا بکنید و کنگرههای آبیرنگ بعضی از بناها ممکن است برایتان تداعیگر سریال معروف سمندون باشد.
همانگونه که از نامش انتظار میرود، بانی این عمارت، مسعودمیرزا، از فرزندان ناصرالدینشاه بوده است که اغلب او را به ظلالسلطان میشناسیم. این عمارت زیبا که متشکل از بخشهای اندرونی و بیرونی است، در سال ۱۲۹۵ و به دست معمار چیرهدستی به نام استاد شعبان معمارباشی طی ۵ سال ساخته شده است.
در دوره رضاشاه عمارت مسعودیه به اولین کتابخانه و موزه ملی تبدیل شد و در دوره پهلوی دوم مدتی به دانشکده افسری و بعد از آن به وزارت آموزشوپرورش واگذار شد. در آخر در سال ۱۳۷۷ ثبت ملی شد و به میراث فرهنگی برگشت.
بهترین راه رسیدن به عمارت مسعودیه، متروی تهران است. نزدیکترین ایستگاه مترو، ایستگاه ملت در خط ۲ است. با کمی پیادهروی به سمت بالا به خیابان اکباتان میرسید. چند قدمی که به سمت راست بروید، ورودی مجموعه را پیدا میکنید.
آدرس: ضلع جنوب غربی میدان بهارستان، خیابان اکباتان، عمارت مسعودیه
از خیابان ملت که وارد خیابان اکباتان میشوید، ساختمانی قدیمی در نبش خیابان ممکن است توجهتان را به خودش جلب کند. گفته میشود این ساختمان قدیمی متعلق به نمایندگی ماشینهای فورد در تهران پیش از انقلاب بوده است که بعد از انقلاب متروکه میشود.
بعد از بازدید از عمارت مسعودیه اگر به سمت میدان بهارستان بروید، کوچهای به نام «بَرسابه» خواهید دید. اینجا اولین کودکستان رسمی و مجوزدار تهران قرار داشته که توسط خانمی ارمنی به نام برسابه هوسپیان تاسیس شده بود اما امروز اثری از آن باقی نمانده است.
کمی جلوتر از کوچه و درست بر میدان، توپی نمادین به یاد واقعه به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه قرار گرفته است که دیدنش خالی از لطف نیست.
پیشنهاد مطالعه: از شما دعوت میکنیم مطلب پارک جمشیدیه تهران، حیاط خلوت روزهای تعطیل را بخوانید.
بوستان جمشیدیه در تهران یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری این شهر است. از اندازه این پارک اگر بخواهیم بگوییم، اگر ۱۰ زمین فوتبال را کنار هم بگذارید، تقریبا اندازه همین پارک میشود، چیزی حدود ۱۰ هکتار. با مجله دلتا همراه باشید.
این پارک در بخشی از زمینهای «دولو» قرار گرفته که روزگاری متعلق به خاندان دولو قاجار (خاندان دولو از آن خانوادههای قاجاری بودند که به قول معروف، پول پارو میکردند) بوده است. در اصل بوستان جمشیدیه متعلق به یکی از نوادگان این خاندان یعنی «جمشید دولو قاجار» بوده که طایفهای مشهور بودند و زمینهای زیادی به اسمشان بود.
در سند پارک، نام جمشید دولو قاجار بهعنوان مالک آمده، کسی که ملک ۶۹ هزار مترمربعی خود را به شهبانو فرح پهلوی بخشید. آن اوایل قرار بود یک سرای سالمندان در پارک جمشیدیه تهران ساخته شود؛ اما این تصمیم هیچوقت عملی نشد. در عوض، قرار شد در این زمین وسیع، پارکی عمومی به نفع مردم منطقه ساخته شود. حولوحوش سال ۱۳۵۶ بود که این منطقه، بَر و روی پارک به خودش گرفت و به یکی از جاذبههای گردشگری و جاهای دیدنی تهران تبدیل شد.
پارک جمشیدیه تهران در شمال خیابان نیاوران قرار گرفته و از شرق به خیابان جمشیدیه، از غرب به جاده کلکچال، از شمال به کوه کلکچال و از جنوب به باغ دولو میرسد. این پارک به قدری بزرگ است که اگر بخواهید سر تا ته آن را پیادهروی کنید، به کوتاهی و راحتی یک پیادهروی روزانه نخواهد بود.
بوستان جمشیدیه از زمان ساخت تا به حالا دو بار بازسازی شده و طراحی اصلی آن را شخصی بهنام «کامران دیبا» انجام داده است. کامران دیبا در دانشگاه هاروارد تحصیل کرده بود و نقاش، معمار نوگرا و شهرسازی صاحب سبک بود. این شخص غیر از طراحی پارک جمشیدیه که یکی از زیباترین پارکهای تهران است، بناهای زیبا و ماندگار دیگری را نیز طراحی کرده که شامل موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای دانشجو، فرهنگسرای نیاوران و پارک شفق هستند.
بوستان جمشیدیه بهعنوان یکی از جاهای دیدنی تهران وسعت بسیار زیاد و امکانات مختلفی دارد، پس میتوانید در بخشهای مختلف این پارک تفریحات متفاوتی را تجربه کنید. ارتفاعات، رودخانه، آبشار و آبنماهای مختلف همگی جزو جاذبهها و زیباییهای بوستان جمشیدیه هستند. شما میتوانید در این پارک به تفریحاتی مثل پیک نیک، کوهنوردی، پیادهروی، عکاسی و غیره بپردازید.
پیشنهاد مطالعه: برای خواندن مطالب بیشتر از گردشگری یک گشتوگذار دلچسب زمستانی در تهران را بخوانید.
اگر سبزی جنگلهای شمال را میخواهید ولی با رطوبت دریای آن کنار نمیآیید یا اینکه با تماشای درختان تاریخی هوش از سر شما میرود، کولهپشتی را ببندید که هیجان انگیزترین تفریحات نمک آبرود شما را صدا میزند. در این مطلب از مجله دلتا شما را بیش از پیش با نمک آبرود آشنا خواهیم کرد.
جایی مثل قله دیو حمام با آن داستانهای افسانهای، جذابیت این منطقه را بیشتر میکند. ماجرا از این قرار است که در این قله، چالهای به همین نام شکل گرفته که یک اتفاق زمینشناسی خیلی ویژه محسوب میشود. دیوارههای این گودال ۳۰ متری، به شکل عجیبی کاملا قائم ایستادهاند. داستانهای افسانهای محلی، این چاه بزرگ را حمام دیوهای مازندران میدانند که ساختارش اصلا بیشباهت به خزینههای قدیم نیست.
تفرجگاه ساحلی نمک آبرود جزو جاهای دیدنی مهم این شهرک بهشمار میرود و علاوهبر ساحل و چشمانداز زیبای طبیعی، تعداد زیادی از تفریحات نمک آبرود را در خودش جای داده است. پیستهای مختلف مثل اسبسواری، موتورسواری و دوچرخهسواری همگی در تفرجگاه ساحلی قرار دارند. برای استفاده از امکانات تفریحی آبی نمک آبرود هم باید به این منطقه بیایید.
پل معلق، از آن کارهایی است که نمیشود میان راه رهایش کرد. اگر پا در مسیر گذاشتید، باید با شجاعت تا آخرش را بروید. ولی از من میشنوید، اگر تا پای قله دیو حمام رسیدهاید، این تفریح را ازدست ندهید. از آن خاطرات سرگرمکننده میشود که تعریفش کل فامیل و دوستان را میخکوب میکند.
برای افرادی که ترس از ارتفاع دارند، اولین اشتباه غلبه بر این ترس و طی مسیر با تلهکابین خط دوم است. چون بعد از آن، پیشنهاداتی که برای ادامه تفریحات پیش روی آنها قرار میگیرد، سختتر و ترسناکتر میشود. اگر از ایده پل معلق استقبال نکردید، یک پیشنهاد هیجانانگیزتر هم وجود دارد. زیپلاینی که بین دو قله کشیده شدهاست تا شما را از دیو حمام به مدوبن وصل کند.
اولین سورتمه ایران، در قسمت کمارتفاع مجموعه تفریحی نمک آبرود قرار داشته که برای استفاده از آن به تلهکابین نیاز ندارید. بیشتر از ۱۲۰۰ متر مسیر ریلی که از قلب جنگل میگذرد و کمتر از ۱۰۰ متر با سطح دریا فاصله دارد. سورتمه از آن تفریحات نمک آبرود است که هم آدرنالین را زیاد میکند و هم بچههای کوچک میتوانند از آن لذت ببرند. اگر به ایندست از مطالب علاقه دارید میتوانید مطلب یک گشتوگذار دلچسب زمستانی در تهران را بخوانید.
پیشنهاد مطالعه: همچنین میتوانید مطلب کردان برای یک روز آرام و دوری از هیاهوی شهر را بخوانید.
در این مطلب از مجله دلتا از دیدنی های کردان صحبت میکنیم و توضیح میدهیم که چطور میتوانید بدون اینکه خیلی از کارهایتان فاصله بگیرید، آخر هفته آرامی را سپری کنید. با ما همراه باشید.
کردان شبیه به شمالی است که کمی به تهران و کرج نزدیکتر شده باشد! آب و هوای این روستا در فصل بهار خنک است و اگر سرمایی هستید، بهتر است لباس گرم هم همراه داشته باشید. بهترین کار در شبهای بهاری کردان این است که در حیاط ویلا آتش روشن کنید، به همراه دوستان یا خانواده دور آتش جمع شوید، غذایی کبابی یا سیبزمینی کورهای یا کلوخی درست کنید و در حین خوردن، گل بگویید و گل بشنوید! البته شاید لازم باشد یک پتوی نازک هم روی دوش بیندازید.
زمستان کردان سفید پوش است؛ اگر قصد دارید زمستان پرهیجانی را تجربه کنید، باید به پیستهای اسکی تهران بروید. زمستانهای کردان آرام و بدون هیاهو است. اگر به دنبال آرامش برف هستید، باید لباسهای گرم و بافتنیهایتان را در یک چمدان بریزید، زنجیر چرخ ببندید و لوکیشن کردان را روی نقشه مشخص کنید و به جاده بزنید.
در زمستان، برف همه صداهای اطراف را جذب میکند و چیزی جز سکوت به گوش نمیرسد. این ماجراجویی در سکوت زمانی جذابتر میشود که ویلا کرسی هم داشته باشد و یک آش رشته گرم هم نوش جان کنید.
پیش از برنامهریزی برای تفریحات زمستانی کردان، حتما اخبار آب و هوا را چک کنید، زیرا در برخی از فصلهای سال، جادههای منتهی به کردان یخبندان است و امکان رفت و آمد عمومی وجود ندارد.
بعضی از افرادی که تاکنون به کردان نرفتهاند، تصور میکنند در این روستا فقط ویلاهای لوکس و تالار وغیره وجود دارد، اما سالها قبل از اینکه کردان به یک روستای تفریحی تبدیل شود، مردم در آن زندگی میکردهاند. بخشی از دیدنی های کردان تاریخی است و قدمت بسیاری دارد.
حتی آثاری از قرن ششم قمری هم در این منطقه کشف شده، قرن ششم همان زمانی است که سنائی غزنوی و سهروردی زندگی کردهاند. مانند پل بانو صحرا و برج مقبره یا امامزاده حسین کردان. آنچه از توصیف این منطقه باقی میماند را هم کردان هنگام بازدید از دیدنیها برایتان روایت خواهد کرد!
پیشنهاد مطالعه: برای خواندن مطالب بیشتر از گردشگری یک گشتوگذار دلچسب زمستانی در تهران را بخوانید.
وجود بهشتی سرسبز و زیبا در کویری گرم و سوزان تاحدودی عجیب به نظر می رسد. ولی با سفر به روستای سردسیر سیرچ در نزدیکی یکی از گرمترین نقاط کره زمین، متوجه میشوید که در کشور عزیزمان ایران چه زیباییهایی وجود دارد که ما از آنها بیاطلاع هستیم. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع منطقه سرسبز در کویر میپردازیم.
سیرچ یکى از چهار آبادى بزرگ بخش شهداد است که در ناحیه خوش آب و هواى کوهستانى بر سر راه شهداد – کرمان قرار گرفته است.
این منطقه از قدیم به علت داشتن آب و هوای خنک و کوهستانی محل ییلاق بخش گرمسیرى و کویرى شهداد و آبادىهاى تابعه آن بوده که بهارستان نام داشت.
این ییلاق در ارتفاع ۱۵۵۰ مترى در دره رودى به همین نام قرار دارد. جمعیت آن در تابستان به علت موقعیت تفرجگاهى به بیش از ده هزار نفر مىرسد.
سیرچ، چشماندازى زیبا دارد و مانند مناطق شمالى کشور پوشیده از تودههاى انبوه درختان است. در مرکز سیرچ چندین درخت کهنسال سرو و چنار نیز دیده میشود.
هوای این منطقه مرطوب و خنک است. بر روى ارتفاعات قرار گرفته و زیبایى آن مشابه مناظر سوئیس و با همان سرسبزى و فراز و فرودهاست.
در قسمت مرطوب سیرچ به علت آبهاى فراوان جارى تعدادى از باغها به باتلاق تبدیل شدهاند. در این منطقه انواع درختان صنوبر، انگور، انجیر، گیلاس و آلبالو در دامنه کوهسارها لابهلاى سنگلاخ کاشته شده است. چون زمین مسطح کم دارد، کشت مزارع جو و گندم کم یافت مىشود، اما از زمینهاى محدود و آب فراوان، براى احداث باغ استفاده شده است. این منطقه یکى از قطبهاى اصلى جهانگردى استان محسوب مىشود.
مهمترین جاذبههای گردشگری این روستا عبارتند از رودخانهای زیبا، سروی کهنسال که بالای هزار سال سن دارد و چندین درخت چنار بسیار قدیمی، چشمه آب گرم جوشان با خواص درمانی قابل توجه و بزرگترین تونل سنگی خاورمیانه. همچنین قرارگیری سیرچ در مجاورت شهداد و منطقه کلوتها و همجواری دو نوع آب و هوای متضاد، این روستا را به یک نمونه جذاب تفریحی وگردشگری در مسیر کویر تبدیل کرده است.
پیشنهاد مطالعه: مطلب هیچکس جرئت نزدیک شدن به این قلعه را ندارد را بخوانید.