پیشنهاد مطالعه: شما را دعوت میکنیم به مطالعه مطلب ارزشمند تنها شهر بدون موتور سیکلت در ایران.
این کوه آتشین مدتها است که به نام کوه تشکوه معروف است و گردشگران زیادی از آن دیدن میکنند. اگر میخواهید ماجرای آتش گرفتن این کوه را بدانید و اینکه چرا همیشه آتشین است در ادامه مجله دلتا را همراهی کنید.
کوه تشکوه حتی از کنار جاده هم بهخوبی دیده میشود و چشماندازهای جذاب آن مخصوصا درهنگام شب باعث شده که گردشگران زیادی برای دیدن این کوه به استان خوزستان بروند. در اینجا تپههایی وجود دارد که با صدها شعله رنگی روشن شدهاند و از فاصله دور هم هر رهگذری را محو تماشا میکنند. شاید تا به حال فوران آب را از میان تپهها زیاد دیده باشید اما در اینجا از حفره میان تپهها نه آب که آتشی سوزان بیرون میآید و منظرهای منحصربهفرد و خارقالعاده را پدید میآورد. برای دیدن این کوه عجیب باید راهی استان خوزستان و جاده رامهرمز – ابوالفارس شوید همین که به امتداد روستای ماماتین رسیدید در کنار جاده تپههایی سوزان شعله ور نظرتان را جلب میکنند. تپه هایی که هر چه هوا تاریکتر باشد بیشتر به چشم میآیند و باشکوهتر هستند.
اگر در هنگام شب در این مسیر باشید این کوه چنان درخشندگی خیره کنندهای دارد که امکان ندارد چشمهای شما به آن خیره نماند. این کوه از مهمترین جاذبههای این شهر است و در لیست آثار ملی ایران هم قرار دارد. همانطور که گفتیم اسم کوه، تشکوه است و به زمان محلی تشکوه یعنی کوه آتشین. این کوه زمانهای زیادی است که از صبح تا شب میسوزد و جاذبهای بدیع را خلق کرده است. حتما برای شما این سوال پیش آمده است که دلیل آتشین بودن این کوه چیست؟ و چه منبع سوخت تمام نشدنیای دارد که همیشه به سوختن ادامه میدهد؟
کارشناسان زمین شناسی معتقدند که علت آتشین بودن کوه این است که در زمین گوگرد وجود دارد و از طرفی گاز طبیعی از عمق لایههای زمین به سطح زمین متصاعد میشود. گازهای هیدروکربوری از هر شکافی که بر روی زمین وجود داشته باشد به بیرون میآیند و آتش میگیرند. هر چند که این آتش در تمام مدت شبانه روز بر روی سطح کوه وجود دارد اما در شب بیشتر از هر زمان دیگری دیده میشوند.
اگر به این دست مطالب علاقهمند هستید حتما مطلب از این غار عجیب، چشم خدا را ببینید را بخوانید.
پیشنهاد مطالعه: برای مطالعه بیشتر مطالب گردشگری،مطلب رودخانهای حیرت آور در زیر آب را مطالعه کنید.
آیین«زن پادشاهی» فقط یک روز در سال برگزار میشود اما در نوع خود دیدنی و جذاب است. در یک روز خاص هر سال ورود همه آقایان به روستای آب اسک ممنوع میشود. در این روز، یکی از زنان روستا به عنوان حاکم انتخاب میشود. او دختران روستا را به عنوان نگهبان در نقاط مختلف روستا میگمارد. نگهبانان مرتبا نزد شاه میآیند و چگونگی وضعیت روستا را به او گزارش میدهند. برای شناخت بیشتر این روستا با مجله دلتا همراه باشید.
در این روز هیچ مردی نباید در روستا حضور داشته باشد. همچنین ممکن است به دستور حاکم، دختران به انواع بازیهای محلی بپردازند. جزئیات این آیین به این صورت است که در این روز زنان روستا برای مردان خود، آذوقه یک روز را تهیه میکنند و همه مردان ۵ ساله به بالا را از روستا با سلام و صلوات و اسپنددود کنان بیرون میفرستند. سپس، یکی از زنان که از نظر جسمی قوی هیکل است، پادشاه روستا میشود و روی تاج و تختی مینشیند. زنی دیگر در سمت راست پادشاه مینشیند و نقش وزیر را دارد.
زنان زرنگ روستا اغلب به عنوان مامور و سرباز انتخاب میشوند، آنها عموما لباسهای مردانه میپوشند و در ورودی روستا میایستند و اجازه ورود هیچ مردی را به روستا نمیدهند. بقیه نگهبانها هم مراقب هستند تا مردی در خانه پنهان نشود. جالب اینجاست که اگر مردی به زور بخواهد وارد روستا شود، توسط سربازان به سختی مجازات میشود. زنان این روستا کاملا مصمم و بدون چشمپوشی در نقشهای خود فرو میروند.
آب اسک یکی از عجیبترین روستاهای ایران است و در حدود ۸۰ کیلومتری آمل واقع شده است.
اگر به این دست مطالب علاقهمند هستید حتما مطلب روستای آدمکوتوله ها در ایران واقعیت دارد! را بخوانید.
در همین زمان که زنان در روستا پادشاهی میکنند، مردان به دشت و کوه میروند و برفهایی که از زمستان باقی مانده را در چاهی بزرگ میریزند تا در فصل گرما زمانی که دامها را به چرا میبرند از برف آن استفاده کنند. به این کار مراسم بزرگی دارد «برفچال» میگویند. این مراسم تا شب که به خانه برگردنند، ادامه دارد. هیچ مردی حق ماندن در روستا را ندارد و مردان نیز زنان را با خود به برف چال نمیبرند. پیران روستا معتقدند مراسم برف چال باید به دعا و نیایش بگذرد اما جوانترها به برگزاری یک روز شاد تمایل بیشتری دارند. در آیین زن شاهی مردانی که حاضر نباشند از روستا خارج شوند را با چوب میبندند. مردانی که نیم روزی را برف به دوش کشیدهاند تا سنت برف چال را به جای آورند پس از صرف ناهار به روستا باز میگردند. در آخر هم اشاره کنیم، گردشگران زیادی همه ساله به این روستا میروند. از همان اول پادشاه دستورات خود را به گردشگران هم میدهد. او حتما تاکید میکند که هیچ یک از زنان گردشگر و حتی اهالی روستا حق فیلمبرداری و عکاسی از آنها را ندارد.
پیشنهاد مطالعه: برای مطالعه بیشتر مطالب گردشگری،مطلب در این روستای ایرانی به مرد سیگاری، هرگز زن نمیدهند! را مطالعه کنید.
با توجه به اینکه شهر جلفا در زمانهای گذشته به علت مبدا واردات کالاهای اساسی گمرک و راه آهن فعال بوده است و مردم نیز تنها برای تجارت به این شهر میآمدند و به علت اینکه تمام ساکنان این شهر غیربومی بودند، بعد از مرگ نیز افراد در شهرهای خود و یا در شهرهای نزدیک شهر جلفا دفن میشدند. این شهر جاذبههای زیبا و حیرتانگیزی دارد. با ما در مجله دلتا همراه باشید تا با جاذبه های گردشگری در جلفا آشنا شوید.
آبشار آسیاب خرابه یکی از جاهای دیدنی جلفا در استان آذربایجان شرقی است. این آبشار درون دره و بین صخرهها در نزدیکی آسیابی قدیمی قرار دارد و به همین دلیل به آبشار آسیاب خرابه شناخته میشود. در زبان ترکی آذری نیز به این مکان «خارابا دییرمان» گفته میشود.
کلیسای سنت استپانوس یکی از مهمترین کلیساهای ایران محسوب میشود که به نام یکی از مبلغان مسیحیت، نامگذاری شده است. این کلیسا بعد از قره کلیسا دومین کلیسای مهم ارمنیان کشور است. کلیسای سنت استپانوس در شهرستان جلفای استان آذربایجان شرقی و در کنار رودخانه ارس در دامنه بلندیهایی به نام ماغارد بنا شده است.
رود ارس از ارتفاعات هزار برکه در جنوب ارزروم، در کشور ترکیه سرچشمه میگیرد و از نزدیکی دوالو تا قره دونی در مرز ایران جریان دارد. طول این رودخانه نزدیک به ۱۰۷۲ کیلومتر است و با حرکت از غرب به شرق، از استانهای اردبیل، آذربایجانغربی و آذربایجان شرقی میگذرد. عریضترین نقطه رودخانه در نزدیکی شهر جلفا قرار دارد که در آن پهنای رود به بیش از ۲۰۰ متر و عمق آن به بیش از چهار متر میرسد. این رودخانه دائمی در تمام فصول سال پر آب است. به دلیل مسائل زیست محیطی و تخمریزی ماهیها، در برخی از ایام سال مجوز ماهیگیری صادر میشود که در این روزها، سواحل رودخانه در جلفا و شهرهای دیگری مانند پلدشت و سیه رود میزبان ماهیگیران میشود.
حمام جلفا از دوره قاجار بهجامانده است و در بنای آن میتوان پایبندی به اصول و هنجارهای معماری ایرانی را مشاهده کرد. این حمام در جاده تبریز به جلفا و در محلی قرار گرفته بود که کاروانها هنگام عبور از رودخانه ارس در آن توقف داشتند. به همین دلیل علاوه بر ساکنان شهر، بیشتر تجار، بازرگانان، کارمندان، کارگران گمرک و نظامیان نیز از این حمام استفاده میکردند.
پیشنهاد مطالعه: شما را دعوت میکنیم به مطالعه مطلب ارزشمند این دریای عجیب هر سال شکافته میشود!
در انگلیس درختانی وجود دارند که بر روی آنها پول سبز میشود! با ما در مجله دلتا همراه باشید تا با راز درختی که پول می دهد آشنا شوید.
در نقاط مختلف انگلیس درختانی را پیدا میکنید که در تنه قطورشان سکههایی قرار داده شده است، سکههایی که با نظم و ترتیب خاصی در بدنه درخت فرو رفتهاند. سالها همانجا ماندهاند و درختی پر از پول را به وجود آوردهاند. هیچ کس به درستی نمیداند که چرا مردم پولها را داخل تنه درخت میگذارند، بعضی آن را به خوششانسی ربط میدهند. آنها اعتقاد دارند که این کار خوششانسی میآورد و برخی دیگر بر این باورند که هر تعداد سکهای که در داخل تنه درخت گذاشته میشود به همان تعداد صاحب فرزند میشوند.
با تفریح در جنگلهای بریتانیا درختانی را میبینید که تنههایشان پر از سکه است، سکههایی که رهگذران آنها را با سنگ به بدنه درختان میکوبند و امیدوارند که این کار برایشان خوششانسی بیاورد. البته بیشتر وقتها این سکهها بر روی تنههای درختان افتاده فرو میرود، درختانی که صحنههای جذابی را آفریدهاند و با دیدن تنه آنها سکههایی را پیدا میکنید که برای چندین قرن قبل هستند و در اثر گذشت زمان لبههایشان خمیده شده است.
اگر به این دست مطالب علاقهمند هستید حتما مطلب روستایی با صدای مرموز، ساکنانش را کلافه کرده است را بخوانید.
در روستای خوش منظره «پورتمیرون» در ولز ۵ تنه افتاده درخت وجود دارد که بر رویشان کلکسیونی از سکههای مختلف به نمایش درآمده است. در ابتدا که به تنه این درختان نگاه میکنید، شاید ندانید که چرا بر روی آنها این همه سکه فرو رفته است. اما بعد از کمی جستوجو متوجه میشوید که روزگاری این درختان، درختان آرزوها بودهاند. در بریتانیا این رسم به دهه ۱۷۰۰ برمیگردد در آن زمان که درختی در اسکاتلند وجود داشت که در داخل تنهاش پولی کوبیده شده بود. در واقع فردی بیمار آن پول را در آن درخت گذاشته بود و بعد از مدتی بیماریش کاملا برطرف شد. مردم بر این باور بودند که اگر کسی آن پول را از درخت بیرون بیاورد بیمار میشود.
پیشنهاد مطالعه: شما را دعوت میکنیم به مطالعه مطلب ارزشمند شهری که در آن با دود حمام میکنند
ساعت تاریخی مارکار با نام ساعت فردوسی نیز شناخته میشود و قدمت آن به سال ۱۳۱۳ بازمیگردد. هنگامی که تصمیم بر آن شد تا ساعتی به نام شاعر بزرگ ایران فردوسی ساخته شود در سال ۱۳۱۵ محل دقیق این ساعت در میدان مارکار یزد انتخاب شد.
ساعت مارکار یزد توسط خیری یزدی در شهر یزد احداث شده است. مجموعه میدان مارکار، دبیرستان مارکار و پرورشگاه مارکار با هزینه پشوتنجی دوسابایی مارکار که از زرتشتیان ساکن هند بود، ساخته شده است.
شهردار یزد در ابتدا مکان ساخت ساعت را میدان پهلوی (شهید بهشتی کنونی) در نظر گرفت، تا بتواند ارزش و اعتبار بیشتری را به این میدان ببخشد.
از ساخت بنای ساختمان ساعت مارکار در میدان پهلوی دو سال نگذشته بود که در مورد مکان قرارگیری ساعت اختلاف نظرهایی ایجاد شد. در نهایت این ساعت نیمه تمام را تخریب کردند و در سال ۱۳۱۵ مکان ساخت ساعت یادبود فردوسی را میدان مارکار شهر یزد، نقطه وسط ایران و مرکز شهر یزد تعیین کردند. ساخت این ساعت باشکوه و زیبا ۶ سال به طول انجامید.
این ساعت با اشعار شاعری بومی به نام ناصر تزئین شده است. البته این اشعار صرفا جنبه تزئینی ندارند و کافی است مطابق جهت موافق ساعت حرکت کنید تا هنر شعری این شاعر و ناگفتههای این برج (نام سازنده، تاریخ ساخت، و مواردی دیگر) در دو چرخش بر شما آشکار شود.