از دوران کودکی، قبرستانها همیشه مکانهایی بودند که ترس و وحشت را برای ما تداعی میکردند. هنوز هم نمیدانیم چرا از قبرستان میترسیدیم، اما اگر به قبرستان «هایگیت» بروید، شاید بتوانید دلیل این وحشت بازمانده از دوران کودکی را بیابید.
مقاصد ماجراجویانه از دیرباز تاکنون مورد توجه بسیاری از گردشگران در سراسر جهان بوده است. شاید دلیل آن هم حس کنجاوی انسانها باشد؛ از همین رو میخواهیم یکی از همین مقاصد هیجان انگیز را خدمتتان معرفی کنیم، این مقصد قبرستان هایگیت لندن است که از دوره ویکتوریا در این شهر باقی مانده و افراد سرشناسی هم در بخش های مختلف آن دفن هستند. در برخی از رسانهها گفته شده است که این گورستان محل دفن خون آشامهایی هم بوده است که جسد آنها توسط اهالی لندن دفن شده است. در ادامه با مجله دلتا همراه باشید.
قبرستان هایگیت یکی از معروفترین و قدیمی ترین گورستانهای انگلستان است که در شهر لندن قرار دارد و آن را در سال ۱۸۳۹ میلادی یعنی در دوره ویکتوریا ساختند، تا مکانی آرام برای مردگان این شهر به وجود بیاید. این گورستان یکی از مناطق جذاب شهر لندن به شمار میرود و دلیل آن هم معماری بینظیر و بناهای تاریخی و فوقالعادهای است که در آن ساخته شده است. همچنین این قبرستان آرامگاه افراد بزرگ و سرشناسی چون کارل مارکس (فیلسوف) و داگلاس آدامز (نویسنده داستان های علمی-تخیلی) نیز میباشد. حتی در برخی از رسانههای انگلیسی زبان در دهه ۶۰ قرن بیستم این قبرستان را خانه پادشاه خون آشام زنده نما نیز میدانستند. بسیاری از مردم میگفتند که اجساد تکه تکه میشود، سرشان قطع میشود و حتی برخی از اجساد توسط خونآشامها سوزانده میشوند.
قبرستان هایگیت از بخشهای مختلفی ساخته شده است، از این بخش میخواهیم به شرح بخش های مختلف این قبرستان بپردازیم. این قبرستان یک دروازه بلند و بزرگ دارد که دلیل نامگذاری آن به های گیت نیز بوده است.
اما این قبرستان تنها یک دروازه ندارد بلکه در شمال، غرب و شرق هم دروازههایی دارد. قبرهایی از دهههای مختلف در این قبرستان مشاهده خواهید کرد.
در بخش شرقی قبرستان هایگیت لندن قبر افراد سرشناسی وجود دارد که یکی از مشهورترین آن ها که فردی فیلسوف، جامعه شناس، تاریخ شناس، اقتصاددان و متفکری انقلابی به نام کارل هاینریش مارکس نیز است.مارکس در دوره خود توانسته بود لقب “تاثیرگذارترین فیلسوف تمام عصرها” را کسب کند.
سمت غربی گورستان هایگیت به نسبت شرقی آن از نظر درختان و طبیعت غنی تر است و رشد گیاهان در این منطقه بهتر بوده است و درختچه های این بخش سبب شده تا چهره گورستان وحشتناک به نظر برسد. به همین منظور برای بازدید گردشگران راهنماهایی قرار دادهاند تا از گم شدن افراد جلوگیری نمایند. جالب است بدانید که در قبرستان غربی هایگیت یک دیوار یادبود ساختهاند تا در آن بتوانند یاد و خاطره سربازان کشته شده در جنگهای گوناگون بریتانیا را زنده نگه دارند.
جالب است بدانید از سال ۱۹۷۵ به بعد دفن اجساد مردگان در قبرستان غربی ممنوع اعلام شد و همین خود دلیلی شده تا این بخش چهره قدیمی و کهنه به خود بگیرد و وحستناکتر به نظر برسد. گردشگران بدون راهنما اجازه بازدید از این گورستان را ندارند چرا که احتمال گم شدن آنها بسیار زیاد است.
به غیر از دو قبرستان شرقی و غربی، قسمتهای دیگری هم در این گورستان وجود دارد که میتوانید به بازدید آنها بروید. به همین منظور میتوانید از قبرهای سربازان با نام وار گریوز دیدن کنید که سربازانی از جنگهای جهانی اول و دوم هستند. جالب این که در میان پیکرهای این سربازان نام چند زن نیز به چشم میخورد.
از دیگر دیدنیهای موجود در قبرستان هایگیت میتوان به صلیب قربانی (Cross of Sacrifice) اشاره کرد. این صلیب بخش غربی گورستان هایگیت واقع شده و یکی از معروفترین نمادهای موجود در هایگیت به شمار میآید.
شهر زیبایی که حاصل برخورد شهاب سنگ به زمین است!
دریاچهای که در آن اسکلت انسان روییده است!
قنات حفر شده توسط جنها و دیوها
با مجله گردشگری دلتا همراه باشید .
هتل زیبا و مجلل بنف اسپرینگزیک، هتلی زیبا و یک منظره چشمنواز در دل طبیعت که سایه سنگین ارواح بر تاریخ و پیشینهاش سنگینی میکند.
بیشک یکی از جذاب و شیکترین جاذبههای گردشگری کشور کانادا را باید بنای زیبا و مجلل هتل بنف اسپرینگز یا هتل فِرمونت بنف اسپرینگز دانست که در شهر زیبا و کوهستانی بنف واقع شده است. اما همچون هر مقصد دیگر دنیای گردشگری وحشت، این هتل هم با سایههای دنیای ترس احاطه شده است. با مجله دلتا در معرفی این هتل منحصربهفرد همراه باشید.
شهر بنف منطقهای توریستی است که در پارک ملی بنف در ایالت آلبرتا و در محاصره کوهستان راکی قرار گرفته است و به دلیل همین ویژگیها، مقصد گردشگری ایدهآلی برای هزاران گردشگر و البته ورزشکاران مشتاق اروپایی است که هر ساله به این منطقه سفر میکنند. اما این هتل زیبا نیز همچون بسیاری دیگر از هتلهای قدیمی داستانهای خاص خود را دارد که با طعمی از ترس و وحشت آمیخته و آن را به جاذبهای ایدهآل در دنیای گردشگری وحشت تبدیل کردهاند.
هتل بنف اسپرینگز در ابتدا به صورت یک سازه چوبی و در سال ۱۸۸۸ احداث شد. مردی به نام «ویلیام ون هورن» مشخص کرد که این منطقه بهترین مکان برای احداث این هتل است، چرا که به دلیل ویژگیهای چشمگیرش میتوانست بازدیدکنندگان بسیاری را جذب خود کند.
واقعیت این است که به لطف مناظر زیبای کوهستانی، فعالیتهای مفرح ورزشی و البته چشمههای آب گرم طبیعی که در این ناحیه وجود دارند، بنف از پتانسیلی بالا برای تبدیل شدن به شهری توریستی بهره میبرد. اما اکنون این مکان تسخیر شده، جزئی از تورهای گردشگری ارواح نیز شده است.
در سال ۱۹۲۶ این هتل دچار یک سانحه آتش سوزی شد و بنای چوبی آن در جریان این آتش سوزی به طور کامل تخریب شد. به همین دلیل مالکان تصمیم گرفتند تا بار دیگر و با استفاده از مصالحی مناسبتر این سازه را بازسازی کنند. این گونه بود که عملیات احداث ساختمان جدید هتل آغاز شد و این بار به جای بنایی چوبی، شاهد ساخت قلعهای سنگی بودیم که با دیوارهای قطوری از سنگ خالص ساخته شده و دارای برجهای بلند و باشکوه بود. این هتل سنگی به دلیل ظاهر باشکوهش اکنون نامی جدید داشت، قلعه راکی.
مدتها است یک اتاق به خصوص در هتل بنف استپرینگز فعلی نیز برای سالیان متوالی در تسخیر ارواح و اشباح است. اتاق ۸۷۳ گذشتهای خونین دارد، چرا که یک خانواده یعنی پدر و مادر و دختر کوچکشان در این اتاق به قتل رسیدند. بعد از پایان تحقیقات پلیس، خدمه برای تمیز کردن اتاق آمدند ولی شاهد اتفاقی عجیب بودند. گفته میشود اثر انگشت دختر کوچولو که روی آیینه بوده، به هیچ عنوان پاک نشده و همچنان روی آیینه این اتاق باقی مانده است. به دلیل وقوع این پدیدهی عجیب و غیر قابل توضیح، مدیریت هتل دستور بسته شدن این اتاق را داد. اگرچه بسیاری از گردشگران ادعا میکنند روح این خانواده را حین گشت و گذار در مناطق اطراف این اتاق مشاهده کردهاند.
مرگ دیگری نیز در این هتل اتفاق افتاده که باز هم داستان تسخیرشدگی این هتل را قوت بیشتری بخشیده است. حادثه این بار با مرگ نوعروسی جوان در ارتباط است، عروس جوانی که در حال پایین آمدن از پلهها پایش به لباس گیر کرده و از پلکان سقوط میکند و کشته میشود. مدت کوتاهی بعد از این تصادف تلخ، بسیاری ادعا کردند که روح زن جوان را حین پایین آمدن از پلهها مشاهده کردهاند. در ادامه این وقایع، روح او کم کم در نقاط دیگری از هتل نیز مشاهده شد.
دریاچه ای که یک شبه همه را کشت!
با شادترین قبرستان دنیا آشنا شوید!
آبشار شیطان، آبشاری که غیب می شود!
چاه خوفناکی که همه چیز را سنگ میکند!
با مجله گردشگری دلتا همراه باشید .
سال های اوج مونووی در دهه 1930 بود که 130 نفر جمعیت داشت. مونووی مثل خیلی دیگر از این جوامع کوچک در این منطقه، ساکنین جوانترش را به شهر هایی که در حال رشد بودند و فرصت شغلی بهتری پیشنهاد میدادند، از دست داد.
شهر مونووی (Monowi) شهر کوچکی است که در ایالت نبراسکا و در کشور آمریکا واقع شده است. تنها سکنه باقی مانده در این شهر، پیرزنی به نام السی آیلر است. این زن سالخورده که ۷۷ سال سن دارد در یک کاروان اتومبیل و در نزدیکی تنها مهمانخانه به جا مانده در این شهر زندگی میکند. برای آشنایی بیشتر با این شهر و تنها فردی که در آن زندگی میکند با مجله دلتا همراه باشید.
مهمانخانه تاریک این شهر که دیوارهای آن با چوب، قاب بندی شده است توسط السی آیلر اداره میشود. البته السی کتابخانه شهر مونووی را نیز اداره میکند. ساختمان کوچک کتابخانه مملو از کتاب است که تعداد آنها به ۵۰۰۰ جلد میرسد. اکثر این کتابها، کتابهای به جامانده از شوهر مرحوم السی آیلر هستند که به کتاب و کتابخوانی علاقه بسیاری داشته است. نکته جالب دیگر این که، خانم آیلر شهردار مونووی نیز هست.
در طی سرشماری سال ۲۰۰۰ این شهر کوچک فقط دو نفر جمعیت داشت. تنها سکنه این شهر یک زوج بودند به نام رودی آیلر و همسرش السی. خانم آیلر بعد از درگذشت رودی، تنها فردی است که در این شهر سکونت دارد.
زندگی آیلر به عنوان شهردار و تنها فرد ساکن در این شهر کمی عجیب و غیر واقعی به نظر میرسد. او سالی یک بار مالیات را بالا میبرد تا اینکه بتواند روشنایی چهار خیابان اصلی شهر را تامین کند یا اینکه امکانات شهری ناچیزی را که در این شهر وجود دارد سرپا نگه دارد. او مهمانخانه مونووی را اداره میکند و بدین ترتیب تنها کسب و کار موجود در این شهر را ایجاد کرده است. مشتریان این مهمانخانه کسانی هستند که از بزرگراه این منطقه عبور میکنند یا اینکه از شهرهای اطراف به این شهر کوچک سری میزنند.
شهر مونووی یک مورد استثنایی از اتفاقی است که در سرتاسر آمریکا رخ داده است؛ بیش از ۵۰ سال است که روستاها و شهرهای کوچک در ایالتهای غرب میانه آمریکا در حال متروکه شدن هستند. خالی از سکنه شدن شهرهای کوچک در طی این ۵۰ سال، بزرگترین مهاجرت در طول تاریخ آمریکا بوده است. هیچ منطقهای به اندازه منطقه Great Plains خالی از سکنه و متروکه نشده است که شامل ایالتهای نبراسکا، کانزاس و اوکلاهما میشود.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی بیشتر با شهرهای عجیب دنیا، “شهر زیبایی که حاصل برخورد شهاب سنگ به زمین است!” را بخوانید.
کوچکترین آتشفشان دنیا که میتوانید از آن بالا بروید!
نورانی ترین سواحل شب تاب جهان
با مجله گردشگری دلتا همراه باشید .
یک جزیره سرسبز و زیبا شاید دست کمی از یک بهشت زمینی نداشته باشد، اما روابط حاکم بر دنیای انسانها میتواند هر بهشتی را به جهنمی توصیف ناپذیر مبدل کند.
مستعمره کیفری کایِن که بیشتر با نام جزیره شیطان به شهرت رسیده، در گذشته و در قرون نوزده و بیست بهعنوان یک زندان مورد استفاده قرار داشت. این زندان در قالب چندین ساختمان مجزا در جزایر کوچک و بزرگ گویان فرانسه ساخته شد. اینجا محلی برای نگهداری زندانیان سیاسی تبعید شده و بهطور کلی هر کسی بود که بهنحوی اسباب ناخشنودی حاکمان فرانسوی را فراهم کرده بود. با مجله دلتا همراه باشید.
این مکان مخوف همچنین بهدلیل برخوردهای خشن نگهبانان با جنایتکارانی که از سرتاسر قلمروی فرانسه گردآوری و به این جزیره فرستاده شده بودند نیز به شهرت رسیده است. سیستم حاکم بر این مکان سرانجام در سال ۱۹۵۳ منسوخ و زندان نیز تعطیل شد.
جزیره شیطان یکی از جزایر گویان فرانسه است که از جمله مستعمرات این کشور در فراسوی آبها بوده و در شمال آمریکای جنوبی قرار گرفته است. شرایط حاکم بر این جزیره بهقدری سخت و طاقت فرسا بود که بسیاری از زندانیان نجات یافته اذعان داشتند که در زمان حضور در جزیره، خود را مردگانی زنده میدیدند. تخمین زده میشود که در طول این دوران، بیش از ۴۰ درصد از زندانیان تازه وارد در همان سالهای نخستین حضور خود در زندان جان میباختند و به اصطلاح تنها افراد قوی و البته حرف شنو میتوانستند از رنج و عذاب حاکم بر این زندان به سلامت عبور کرده و درنهایت جان سالم به در ببرند.
سفر به جزیره شیطان برای بسیاری از محکومان سفر آخر بود. آنها را سوار بر کشتی به زندان میبردند، آنها بلافاصله بعد از سوار شدن هویت فردی خود را از دست داده و از آن پس تنها یک شماره بودند که مرگ و زندگیشان برای کسی اهمیت نداشت. زندانبانان این افراد را به عرشه زیرین کشتی برده و در قفسهای آهنی زندانی میکردند، جایی که تاریکی حاکم بر آن کشنده بود و بهسختی هوا به آنجا میرسید.
زندانیان در سفری مشقتبار به زندانی منتقل میشدند که بیشک جهنمی زمینی بود. بیماری هجوم آورده و بهدلیل کمبود آذوقه، زندانیان مدام در رنج و عذاب بودند. در نتیجه بسیاری از زندانیان این شرایط را تاب نیاورده و در مسیر رسیدن به جزیره، جان میسپردند.
این بخشی از مصائب مسیر سفر به جزیره بود، اما وقتی زندانیان به جزیره رسیده و با استقبال معدود زندانیان نجات یافته در میان دیوارهای زندان مواجه میشدند، کمی امیدوار میشدند. اما خیلی زود با دیدن شرایط حاکم بر محیط این امیدها دوباره به ناامیدی ختم میشد.
آبهایی که فاصله میان جزیره شیطان و سرزمین اصلی را پر کرده بود، بسیار خطرناک و رام نشدنی به نظر میرسید. از سوی دیگر در زیر سطح این آبهای خروشان، کوسههای مرگ آفرین در رفتوآمد بودند. بر طبق مدارک موجود اگر کسی از زندان فرار کرده و دل به دریا میسپرد، بلافاصله توسط کوسههای وحشی تکه تکه میشد.
حتی اگر کسی باوجود این مخاطرات میتوانست خود را به سرزمین اصلی برساند با جنگلهایی خطرناک مواجه میشد. بدون غذا یا ابزارهای لازم برای نجات، او در میان این جهان وحشی جان میسپرد.
درنهایت اگر زندانیان از هفت سال عذاب جهنمی در این جزیره جان سالم به در میبردند، آن وقت باید هفت سال دیگر را در گویان فرانسه گذرانده و بعد از آن نیز اگر پول کافی برای سوار شدن به کشتی و گذر از اقیانوس داشتند، به خانه خود بازمیگشتند.
سرانجام رفتارهای صورت گرفته در این زندان با انتشار یک کتاب به قلم یکی از نجات یافتگان به گوش مردم رسیده و باعث نارضایتی عمومی شد، بهطوری که بعد از چاپ این کتاب مقامات فرانسوی اعلام کردند که قصد تعطیل کردن این زندان را دارند. سرانجام در فاصله سالهای ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۳ زندانهای موجود در این جزایر یکی بعد از دیگر بسته شدند و سرانجام فعالیتهای آن به طول کامل تعطیل شد.
امروزه مردم میتوانند سوار بر قایق به بازدید این زندان بروند. دو جزیره بزرگ این منطقه به روی عموم باز هستند و شماری از ساختمانهای قدیمی بهعنوان موزه مورد استفاده قرار دارند که بهعنوان جاذبه گردشگری مورد توجه علاقهمندان نیز قرار گرفتهاند.
دریاچهای که جزایر آن شناورند!
جزیرهای بکر، خالی از سکنه در هرمزگان
جزیرهای پر رمز و راز که ورود زنان به آن ممنوع است!
عوض شدن مفهوم زمان در جزیره زنگبار!!
با مجله گردشگری دلتا همراه باشید .
آیا تا به حال تصور کردهاید در مکانی زندگی کنید که از شدت سرما مژههای شما یخ بزند؟ سردترین نقطه مسکونی جهان به نام "اویمیاکون" در شمال شرقی روسیه قرار دارد.
دره اویمیاکن یکی از سردترین نقاط کره زمین و سردترین منطقهای است که در تمام طول سال در آن سکونت دیده میشود. این منطقه به قطب سرما مشهور است. ساکنان این منطقه در جایی زندگی میکنند که دمای آن میتواند به منفی ۷۰ درجه سانتیگراد برسد. با مجله دلتا همراه باشید تا با سردترین نقطه قابل سکونت زمین بیشتر آشنا شوید.
دره اویمیاکن در یاکوتیا (شمال شرقی روسیه) بهعنوان قطب سرما شناخته میشود. جای تعجب نیست که این روستا با میانگین دمای منفی ۵۰ درجه سانتیگراد در ژانویه، سردترین مکان مورد اسکان در جهان نام گرفته است. سردترین دمای گزارش شده در این روستا منفی ۷۱.۲ درجه سانتیگراد میباشد. این عدد، کمترین دمای ثبت شده برای سکونتگاههای دائمی روی زمین و کمترین دمای ثبت شده در نیمکره شمالی است. در این منطقه ساکنین درست همانگونه «زمستان سیبری» را تجربه میکنند که مردمان سایر نقاط از سردی آن یاد میکنند.
روستای تومتور در دره اویمیاکن، حدود ۷۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. طول روز در این منطقه بین ۳ ساعت در زمستان تا ۲۱ ساعت در تابستان متغیر است. باوجودی که این روستا سرمای شدیدی را در زمستان پشت سر میگذارد، اما دمای بیش از ۳۰ درجه سانتیگراد در ماههای ژوئن، جولای و آگوست (ماههای تابستانه) اتفاق غیرمعمولی نیست. حتی در ماه آگوست که آب و هوا شروع به تغییر میکند، دمای هوا میتوانند به راحتی تا منفی ۱۵ درجه سانتیگراد هم برسد.
تنها راه قابل اعتماد برای رسیدن به اویمیاکن، ۲ روز رانندگی از مبدأ یاکوتسک، پایتخت این منطقه است که سردترین دمای زمستان ثبت شده در بین شهرهای جهان را دارد. یاکوتسک با پرواز مستقیم روزانه از مسکو در دسترس خواهد بود که این پرواز ۶ ساعت و نیم طول میکشد.
قطب سرما از بزرگراه کولیما (که با نام جاده استخوانها هم شناخته میشود) چندان دور نیست. این بزرگراه توسط زندانیان استالین در سال ۱۹۳۰ ساخته شده است. این جاده از یاکوتسک شروع شده و تا ماگادان ادامه پیدا میکند. در این مسیر ۳ رشته کوه دیده میشود که در ترکیب با دیگر عوامل جوی و اقلیمی، آب و هوای بینظیر منطقه را شکل میدهد.
در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ این روستا محلی بود که گوزن داران توقف میکردند تا گلههایشان از چشمههای آبگرم سیراب شوند. جالب اینجاست که اویمیاکن به معنی «آب بدون انجماد» است اما حتی الکل هم در اینجا یخ میزند. بیشتر خانهها هنوز هم برای تولید گرما از زغالسنگ و چوب استفاده میکنند و از امکانات مدرن کمی برخوردار هستند. حتی توالتهای برخی از خانهها در محوطه خارج از خانه بنا شدهاند.
حیرتانگیز است که حدود ۵۰۰ نفر از مردم سیبری، خانههای خود را در این منطقه بهظاهر غیرقابل سکونت بنا کردهاند و عمدتاً به مشاغل سنتی مانند گلهداری، شکار و ماهیگیری مشغول هستند. در چند سال گذشته، صنعت کوچک و ویژه دیگری نیز در این شهر شکل گرفت: صنعت گردشگری. این مکان ارزش حداقل یکبار بازدید در طول زندگیمان را دارد. کسانی که قدم در این نقطه از زمین گذاشتهاند را میتوان «رام کنندگان واقعی زمین» دانست.
قدیمی ترین و عمیق ترین دریاچه جهان
دریاچه ای که یک شبه همه را کشت!
تفریح در قدیمی ترین شهربازی جهان
با مجله گردشگری دلتا همراه باشید .